توهمات
ته مانده یک مغز که سال پیش پوکید
از تهی سرشار،
جوبیار لحظه ها جاریست.
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب،واندر آب بیند سنگ،
دوستان و دشمنان را میشناسم من.
زندگی را دوست میدارم؛
مرگ را دشمن.
وای،اما_با که باید گفت این؟_من دوستی دارم
که بدشمن خواهم از او التجا بردن.
جوبیار لحظه ها جاری.
(شادروان مهدی اخوان ثالث_م.امید_آخرشاهنامه)
نوشته شده در سه شنبه 16 / 11 / 1390برچسب:مهدی اخوان ثالث,آخر شاهنامه,چون سبوی تشنه,از تهی سرشار, ساعت
19:41 توسط توفان | 11 نظر |
Power By:
LoxBlog.Com |